غزنه آغشتهست با خون
آتش جنگ است در هر کوی و برزن شعلهور
غزنه باز افتاده در دست جهانسوزی دگر[1]
شهر غزنین نی همان است.»، آه تا امروز هم
میسراید فرّخی با گریه و حسرت مگر؟ [2]
آی ای شهر دلیران، زابلستان کهن!
کو کجا شد رستم دستان، کجا شد زال زر؟
نیست دیگر نسبتی با روم و چینش در بهی
ای سنایی، خیز و مُلک خویش را اکنون نگر[3]
غزنه آغشتهست با خون، غزنه از شیون پر است
چشم دنیا کور امّا، گوش دنیا نیز کر
باد نوروزی وزد کی باز در این دور و بر؟
باغ پیروزی» کی آرد باز این جا بار و بر؟[4]
[1] ـ اشاره به یورش علاءالدّین جهانسوز به غزنه.
[2] ـ اشاره به شعری که فرّخی سیستانی پس از ویرانی غزنه به دست علاءالدّین جهانسوز با این مطلع سروده بود:
شهر غزنین نه همان است که من دیدم پار/ چه فتادهست که امسال دگرگون شده کار؟
[3] ـ اشاره به این بیت سنایی غزنوی است:
بس که شنیدی صفت روم و چین/ خیز و بیا ملک سنایی ببین (سنایی غزنوی).
[4] ـ باغی که جای نشاط و و همچنین پذیرایی رسمی غزنویان بودهاست و آرامگاه سلطان محمود نیز بربنیاد وصیّت خودش در آن باغ است.
«والیان بلخ در نخستین سدۀ پس از بازستانی استقلال افغانستان» (1298 ـ 1398) اثر صالحمحمد خلیق
«به رهگذار غچیها» هژدهمین دفتر شعر صالح محمد خلیق، شاعر معاصر استان بلخ افغانستان
,غزنه , ـ ,اشاره ,باز ,آغشتهست ,آغشتهست با ,اشاره به , ـ اشاره ,غزنه آغشتهست ,روم و
درباره این سایت